این خط خبری همچنان از سوی رسانه‌های مختلف به‌اصطلاح آن طرف آبی، پیگیری خواهد شد و به‌محض اینکه هر نهاد دولتی و غیردولتی در کشور به اقدامی در این زمینه دست بزند، جلسات کارشناسی آن‌ها قوت خواهد گرفت. اما اصلی‌ترین سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چه کسانی از کاهش جمعیت در ایران احساس رضایت دارند؟ چرا عده‌ای اصرار دارند این طرح را یک طرح غیرکارشناسی بنامند؟با توجه به سابقه و پیشینه‌ی دشمنان خارجی ما، به نظر می‌رسد این طرح با منافع آن‌ها سازگاری نداشته باشد. این منافع می‌تواند در حوزه‌های مختلف برای آن‌ها تعریف شود. در یک بررسی کارشناسی از نظرات آن‌ها در مورد سیاست‌های جمعیتی در کشورهای جهان‌سومی به نکات جالبی دست پیدا می‌کنیم. در مقاله‌ی علمی «تنظیم خانواده؛ بزرگ‌ترین پروژه‌ی مهندسی اجتماعی در جهان» در تشریح استراتژی‌های نوین جنگ آمده است:

 «تاریخ جنگ و استعمار نشان می‌دهد که جنگ‌های تجاوزکارانه سه هدف غایی را دنبال می‌کرده‌اند:توسعه ثروت،اشغال سرزمین وافزایش نفرات. در یک کلام، هدف جنگ تجاوزکارانه افزایش دسترسی و سیطره بر منابع است؛ من‌جمله منابع مالی، تجاری، طبیعی و انسانی. به عبارت دیگر، یکی از استراتژی‌های نوین جنگ، کاهش و به عبارت دقیق‌تر کنترل جمعیت [viii]دشمن می‌باشد.»

 پروفسور ژاکلین‌ کاسون طی بررسی خود در کتاب «جنگ علیه جمعیت» نشان می‌دهد که کنترل جمعیت جهانی کاملاً منطبق بر پارامترهای دکترین نظامی و یک جنگ تمام‌عیار است.

 به گفته‌ی آلوین تافلر، پس از پایان جنگ سرد، سرویس‌های جاسوسی دچار چالش هویت شده و به دنبال هدف و مأموریتی قابل توجه بودند تا بودجه و وجود خویش را توجیه نمایند و کدام فعالیت جهانی بهتر از مسائل محیطی که امنیت ملی را مورد تجاوز قرار می‌دهند؟ از دیدگاه آن‌ها، دشمن دیگر اتحاد جماهیر شوروی نبود، حتی کمونیسم چینی نبود، زیرا به نظر می‌آمد چینی‌ها سریع‌تر از آنچه کمیسیون سه‌جانبه‌ی پیمان اقتصادی که در سال 1973 میان آمریکا، اروپا و ژاپن در دفاع از منابع اقتصادی مشترک در مقابل کشورهای در حال توسعه منعقد گردید، در حال رفتن به سمت سرمایه‌داری هستند. دشمنی که کمیته‌ی جاسوسی خطر آن را جدی می‌دانست، رشد جمعیت بومی در کشورهای کمتر توسعه‌یافته‌‌ی با منابع غنی است.[ix]

 دولت آمریکا که سابقه‌ی طولانی در به استعمار کشیدن کشورهای توسعه‌نیافته دارد، در این زمینه نیز پیش‌قدم می‌شود: «در سال 1948، دولت آمریکا یک واحد آکادمیک نخبه به نام دفتر تحقیق عملیات تأسیس نمود ‌تا پایه‌های تئوریک عملیات روانی در علوم اجتماعی را استخراج نماید. این دفتر توسط دانشگاه جان‌ هاپکینز و طی قراردادی با ارتش آمریکا در بالتیمور مریلند پایه‌ریزی شد. طی دهه‌ی هفتاد و در زمان هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور وقت، پروژه‌ی مطالعاتی درباره‌ی تأثیر روند رشد جمعیت جهانی بر امنیت ملی آمریکا انجام شد. این پروژه کهNSSM200 نام گرفت، روند فزاینده‌ی رشد جمعیت جهانی را برخلاف امنیت ملی آمریکا دانسته و با تشریح استراتژی آمریکا در مورد جمعیت جهانی، سیاست‌ها، راهکارها، چگونگی همکاری سازمان‌های بین‌المللی و روش ترغیب و اقناع رهبران کشورهای مورد نظر برای کاهش روند رشد جمعیت را تبیین می‌کند.»[x]

 اما به‌واقع چرا رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه و با منابع غنی، برخلاف امنیت ملی آمریکاست و با کدام‌یک از منافع آن‌ها در تضاد است: «براساس این پژوهش، جمعیت کشورهای در حال توسعه و با منابع غنی در صورتی که با همان ضریب رشد، افزایش یابد، موجب به‌شدت بالا رفتن خواست‌ها و انتظارات عمومی در میان مردم، از جمله آموزش، اشتغال، بهداشت و مسکن می‌شود که خود به ناپایداری‌های اجتماعی و سیاسی در این کشورها تبدیل خواهد شد. این ناپایداری‌ها در کشورهای دارای منابع غنی تا اندازه‌ی زیادی منافع کشورهای صنعتی همچون آمریکا و بهره‌ی آن‌ها از این منابع و سرمایه‌گذاری در کشورهای فوق را به خطر خواهند انداخت. از سوی دیگر، فشار ایجادشده برای تأمین نیازهای این جمعیت بالا، در آینده موجب می‌شود که دولت‌ها و حاکمان این کشورها به دنبال افزایش قیمت نفت جهت تأمین نیازها و انتظارات رفاهی و معیشتی مردم خود باشند و افزایش قیمت نفت تأثیر بسیار منفی‌ای بر روی اقتصاد آمریکا خواهد داشت.»[xi] اصولاً مطرح‌ شدن‌ مسئله‌ی‌ کنترل‌ جمعیت‌ از سوی‌ استکبار سیاسی‌ و اقتصادی‌ دنیا و اختصاص‌ بودجه‌ی‌ کلان‌ برای‌ تأمین‌ نیازمندی‌های‌ کنترل‌ جمعیتی‌ کشور توسط‌ سازمان‌ ملل‌ و... خود گویای‌ وجود یک‌سری‌ انگیزه‌های‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ دنیای‌ غرب‌ از طرح‌ این‌ مسئله‌ است‌.

در این راستا، سؤالات زیادی می‌توان طرح کرد: چرا دولت‌های غربی برای‌ انجام‌ کنترل‌ جمعیت‌ و مطالعات‌ مورد نیاز آن‌ در کشورهای جهان سوم، پول‌ و امکانات‌ در اختیار قرار می‌دهند؟ آیا نمی‌توانستند این هزینه را صرف تحقیقات در مورد بررسی‌ توزیع‌ عادلانه‌ی غذایی‌ و انتقال‌ و رشد تکنولوژی‌ علمی‌ و... کنند؟کشورهای غربی هیچ‌گاه سیاست‌های کنترل جمعیت را در کشورهای خود اجرا نکرده‌اند. کاهش جمعیت در این کشورها امری بدون برنامه‌ریزی حکومت‌ها و ناشی از نظام معرفتی آن‌هاست. سبک زندگی برپایه‌ی انسان‌محوری جایی برای استواری نظام خانواده باقی نمی‌گذارد تا چه رسد به اینکه رشد جمعیت در سایه‌ی افزایش تعداد فرزندان در خانواده حاصل گردد. اما امروز بار کنترل‌ جمعیت‌ جهان‌ بر دوش‌ یک‌ زن‌ شرقی‌به نام دکتر نفیس صدیق پاکستانی است.وی در سفری که سال 1372 به ایران داشت، در کنفرانس منطقه‌ای‌ تنظیم‌ خانواده می‌گوید«همه‌ معتقدند که‌ برای‌ جلوگیری‌ از رشد نامعقول‌ جمعیت‌ ایران‌ باید کاری‌ کرد... ما به‌ ایران‌ آمده‌ایم‌ تا در تنظیم‌ یک‌ برنامه‌ی‌ جمعیتی‌ به‌ ایران‌ کمک‌ کنیم‌. ضمن‌ آنکه‌ این‌ برنامه‌ی‌ کوتاه‌‌مدت دوساله‌، چهار میلیون‌ دلار هزینه‌ خواهد داشت‌.»جای‌ این‌ سؤال‌ و این‌ فکر واقعاً وجود دارد که‌ سفیر سازمان‌ بین‌الملل‌ برای‌ چه‌ هدفی راهی‌ کشور ما شده‌ است‌؟! آیا می‌توان تصور کرد سازمان ملل، که در صحنه‌های مختلف بین‌المللی ثابت کرده یک سازمان آمریکایی است و منافع کشورهای مختلف را فدای منافع آمریکا می‌کند، در این رابطه خیرخواه ملت ماست؟!جالب اینکه کشورهای غربی هیچ‌گاه سیاست‌های کنترل جمعیت را در کشورهای خود اجرا نکرده‌اند. کاهش جمعیت در این کشورها امری بدون برنامه‌ریزی حکومت‌ها و ناشی از نظام معرفتی آن‌هاست. سبک زندگی برپایه‌ی انسان‌محوری، جایی برای استواری نظام خانواده باقی نمی‌گذارد تا چه رسد به اینکه رشد جمعیت در سایه‌ی افزایش تعداد فرزندان در خانواده حاصل گردد.شعار آزادی به‌خصوص در حوزه‌ی روابط جنسی، پیامدهای فراوانی برای آن‌ها داشته است. آن‌ها مجبور شدند سقط‌جنین را، که به‌طور قانونی ممنوع بود، آزاد اعلام کنند. به این ترتیب، انواع شیوه‌های جلوگیری از بارداری، عقیم کردن و امثال آن‌ها نیز رواج یافت و به دنبال آن، میزان باروری با سرعت قابل ملاحظه­ای کاهش پیدا کرد. رفاه‌طلبی‌، فردیت‌خواهی‌، اشتغال‌ زنان‌، به‌هم‌ریختگی ساختار خانواده و آزاد شدن‌ روابط‌ نامشروع،‌‌ غرب را آن‌چنان دچار بحران کرده است که قوانینی‌ برای‌ کمک‌ به‌ فرزندان‌ نامشروع‌ به وجود می‌آید و بعضاً این نوع فرزندان بر فرزندان مشروع ترجیح‌ داده می‌شوند. در سایه‌ی این نوع نظام زندگی، دیگر نیازی‌ به‌ برنامه‌ی‌ کنترل‌ جمعیت‌ نخواهد بود.امروزه غرب در حوزه‌ی جمعیت، آن‌چنان دچار بحران شده است که علاوه بر پررنگ کردن محرک‌های اقتصادی و اجتماعی برای تشویق مردم، به افزایش جمعیت، حتی از طریق مهاجرپذیری هم می‌اندیشد. کمک­های اجتماعی به خانواده‌ها، کمک‌های نقدی به مادران در طول دوران بارداری، عدم پرداخت هزینه‌ی زایمان، تسهیلات در امر پذیرایی در مهدهای کودک، تخفیف به خانواده‌های پُراولاد در استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی و... نمونه‌هایی از این محرک‌های اقتصادی و اجتماعی است.به جز منافع اقتصادی که در بالا به نمونه‌هایی از آن اشاره شد، نباید از عامل جمعیت به‌مثابه‌ی قدرت غفلت ورزید. در دنیایی که جمعیت یکی از عوامل قدرت به حساب می‌آید، کاهش جمعیت کشورهایی که در مرکز ثقل جنگ‌افروزی آمریکا، یعنی خاورمیانه قرار گرفته‌اند، یک موقعیت ایده‌آل برای آمریکا به وجود می‌آورد.در این میان، نه تنها در آمریکا سیاست‌های کنترل جمعیت پذیرفته نشده است و اجرایی نمی‌شود، در سرزمین‌های اشغالی نیز سیاست‌مداران صهیونیست با اجرای این طرح در بین مردمانشان مخالفت جدی دارند. ازدواج‌ نکردن‌ و نیز با وجود استطاعت‌ مالی‌ و جسمی‌، بچه‌دار نشدن‌، در مرام‌ یهود گناه‌ شمرده‌ می‌شود.

«تنها جایی‌ از جهان‌ که‌ کنترل‌ زاد و ولد و شعارهای‌ فرزند کمتر، زندگی‌ بهتر تحقق‌ نیافته و نخواهد یافت‌، اسرائیل‌ است. اساساً پذیرفته‌ شده‌ که‌ هر خانواده بایستی‌ حداقل‌ چهار بچه‌ داشته‌ باشد. میزان‌ حق اولاد پرداختی‌ به‌ کارمندان‌ زیاد است‌ و بچه‌ی زیاد موجب‌ کاهش‌ انواع‌ و اقسام‌ مالیات‌ها می‌شود. حتی‌ کارمندان‌ بازنشسته‌ای‌ که‌ دارای‌ فرزند بیشتری‌ هستند، حقوق‌ بازنشستگی‌ بیشتری‌ می‌گیرند.»[xii]

آن‌ها تلاش دارند علاوه بر هویت‌سازی برای اهالی سرزمین‌های اشغالی، با افزایش جمعیت قدرت خویش را تثبیت نمایند. این در حالی است که برای ما نسخه‌ی «فرزند کمتر زندگی بهتر» تجویز می‌نمایند.علاوه بر این، آن‌ها برای توجیه افکار عمومی خود، از عقاید دینی‌شان بهره می‌گیرند: «بنا به‌ عقاید مذهبی‌، ازدواج‌ باعث‌ تسلسل‌ نسل‌ بنی‌اسرائیل‌ و مانع‌ محو آن‌ها می‌شود. ازدواج‌ نکردن و نیز با وجود استطاعت‌ مالی‌ و جسمی‌، بچه‌دار نشدن‌، در مرام‌ یهود گناه‌ شمرده‌ می‌شود.»[xiii]برای کشوری مانند ایران که در تمامی طول تاریخ خود، هرجا اقتدار و عزتی حاصل شده با تکیه بر مردمان دلیر و غیرتمندش بوده است، عنصر جمعیت از اهمیت فراوانی برخوردار است. این مسئله آن هنگام که با رسالت‌های دینی و انقلابی ما در عصر حاضر گره می‌خورد، اهمیت فزون‌تری می‌یابد.


پی نوشت ها[i]www.farsnews.com

[ii]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان جمعیت مامایی کشور ، 15 اردیبهشت 1393.

[iii]. تأکید [آیت‌الله] خامنه‌ای بر برنامه‌ی حیاتی تکثیر نسل، دویچه‌وله‌ی فارسی، 15 اردیبهشت 1393.

[iv]. تأکید رهبر ایران بر تکثیر نسل، العربیه‌ی فارسی، 15 اردیبهشت 1393.

[v]. قاضیان، حسین، سیاست‌های جمعیتی ایران، رادیو فردا، 16 اردیبهشت 1393.[vi]http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=26440

[vii]. قاضیان، حسین، سیاست افزایش جمعیت تقریباً در هیچ‌جای دنیا موفقیت‌آمیز نبوده است. (رادیو بی‌بی‌سی، 31 اردیبهشت 1393)[viii]http://rajanews.com/detail.asp?id=50713

Cf. Alvin and Heidi Toffler. War and Anti-War (Boston: Little, Brown & Co., 1993), p. 155. .[ix][x]http://rajanews.com/detail.asp?id=5071[xi]http://rajanews.com/detail.asp?id=50713[xii]http://rajanews.com/detail.asp?id=135821[xiii]http://rajanews.com/detail.asp?id=135821

http://snn.ir/detail/News/351774/82